استدلال مدل ما
یکی از دوستام میگه طرف مهندس مملکت ورداشته توانها رو از دو طرف مساوی خط زده!(که یک طرفش هم گویا بوده و مخرجش مجهول بوده )بهش گفتم بی سواد اول باید رادیکال بگیری!
خب اون بنا به دیدگاه مهندسی کارش کاملا درست بوده! ولی استدلالش با ما فرق می کنه!
یکی از استادا یه قضیه ای رو تعریف کرد: یه روز سه نفر، ریاضی دان، فیزیک دان، و اهل ادبیات،با قطار سفر میکنن. از پنجره سه گوسفند می بینن که هر سه سفید هستند و از روبروی اونا رد میشن، اهل ادب میگه: تمام گوسفندای این شهر سفید هستند. فیزیک دان کمی احتیاط میکنه میگه حداقل سه گوسفند این شهر سفید هستند، ریاضی دان جوابش از همه تمیز تره میگه حداقل سه گوسفند در این شهر هستند که حداقل یک طرف آن ها سفید است!
ما ها که به استدلال های ریاضی عادت داریم، واقعاً برامون غیر قابل قبوله که توان ها رو خط بزنیم! بماند که من اصلاً یه راه حل عجیب غریب به ذهنم رسید...
به عقیده ی بنده حتی بین خود ریاضی ها هم تفکرا با هم فرق میکنه،
یکی ذهنش ترکیبیاتی تره، یعنی بدون شمردن می شمره...
یکی ذهنش آنالیزی تره، همه چیزو آنالیز می کنه... مثل من...
یکی بیشتر با جبر جوره، من فکر می کنم اونا مخشون از همه بیشتر کار میکنه!
یکی هم هست که هندسی تر باشه، این جور آدما می تونن برای حتی یک مسئله ای که ذهن ما هیچ تصوری ازش نداره، یه شکل هندسی بسازن! فکر می کنم اونا موفق ترین ریاضی دان ها میشن...
البته این حرفا ممکنه به نظر یک آدم اهل فن بیخود باشه، اما من نظرخودمو گفتم...