دست نوشته های دانشجویی

این یک وبلاگ شخصی است.

دست نوشته های دانشجویی

این یک وبلاگ شخصی است.

از این انتگرال گرفتن ها تنها سودی که عایدم شد این بود که همه چیز میتواند برگردد...

طبقه بندی موضوعی

بی عنوان

میلان |

میگن قانونی وجود داره به نام قانون جذب. توی آررزو کردن که چندان تجربه ش نکردم ولی تو سوالا و مطالبی که ذهنمو درگیر میکنه خیلی تجربه کردم. مثلا سر کلاس معمولا یا کل ساعت سکوت میکنم یا کلا در حال شرکت تو بحث درس هستم. بخاطر اینکه ترجیح میدم کسی نفهمه درسو فهمیدم یا نه! دوست دارم فکر کنن مثلا امروز خیلی حال و حوصله درسو نداشته که شرکت نمیکنه یا هر چی... جزوه هم که نمینویسم دوستام میگن خیلی تابلویی تو کلاس. از همه مهم تر وقتی موقع درس چیزی نمیگم سعی میکنم برای بقیه سوالا هم سکوت کنم مثلا استاد میپرسه میان ترم کی باشه من نظر نمیدم.( در واقع خیلی وقتا این جور چیزا برام مهم نیست خدا رو شکر! ) که استاد فکر کنه کلا کم حرفم! 

سه شنبه سر یکی از کلاسا حالم به شدت بد بود. و هیچی نمیفهمیدم و کلا سکوت بودم. استادم هرچی میگفت نگام میکرد. چون میدونست کم حرف نیستم و انگار براش سوال بود که من چرا ساکتم!! از سه شنبه تا حالا درگیرم که چرا استاد هر حرفی میزد بمن توجه میکرد. بعد جک گفتنای معمولش هم نگام میکرد بعد نظرخاهی ها و سوالا و جملاتی که تهشونو نمیگفت تا ما بگیم هم نگام میکرد. کم کم داشتم به خودم شک میکردم. گفتم نکنه قیافم تابلو شده که حالم خوب نیست... امروز تو وبلاگ یکی از استادا خوندم که وقتی سوال سخت میپرسه همه ساکتن ولی درباره نظرخاهی های عادی همه صحبت میکنن. فهمیدم قضیه چی بوده... استاد با خودش گفته منو بسنجه ببینه من چمه اول سوال درسی پرسیده هیچی نگفتم. گفته لابد درسو نمیفهمه. بعد جک گفته ببینه درست حدس زده یا نه. دیده من به جکش هم نخندیدم گفته لابد این گوشاش ایراد داره چون الان دیگه باید نظر بده...

  • میلان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی