دست نوشته های دانشجویی

این یک وبلاگ شخصی است.

دست نوشته های دانشجویی

این یک وبلاگ شخصی است.

از این انتگرال گرفتن ها تنها سودی که عایدم شد این بود که همه چیز میتواند برگردد...

طبقه بندی موضوعی

الهام

میلان |

یکی از استادامون تعریف میکرد می گفت که یه استادی توی دانشگاه دیگه تند تند مقاله می نوشته و سرعتش انقدر بالا بود که در یک سال 12 تا مقاله نوشته بود، یعنی به طور متوسط ماهی یک مقاله؛ 

برای من که حتی یک مقاله هم ننوشتم خیلی عدد زیادی بود! حالا برای همه جای تعجب بود که چطور می تونه این کارو انجام بده؟ جوابش این بوده که توی خواب تمام ایده ها به ذهنم میاد و وقتی بیدار میشم اونا رو یادداشت می کنم.

من اولش اصلاً باور نکردم؛ ولی فکر می کنم چندان دور از ذهن نباشه؛ چون برای منم گاهی اتفاق می افتاد که در طول روز ذهنم درگیر یه سؤال ریاضی عمومی میشد شب خوابشو می دیدم! (ذهنم فقط درگیر ریاضی عمومی میشد از بقیه درسا در حد درگیری استفاده نبردم!) و خیلی وقتا فقط کابوس می شد و راه حلی در کار نبود؛ ولی گاهی صبح احساس می کردم که تو خواب حلش کردم و هر چی فکر می کردم یادم نمیومد حلش چی بود! و گاهی هم فکر می کردم که توهم زدم و بیخیال می شدم...

خیلی وقتا هم تو خواب فیلم سینمایی میبینم؛ در حدی که دوستام با هیجان گوش می کنن ببینن آخر فیلمه چی میشه! و خیلی برام عجیبه که این صحنه ها رو تا حالا تو هیچ فیلمی ندیدم؛ چطور می تونم تو خواب ببینم؟!

شاید اینم یه جور الهام باشه که بتونم این فیلمایی که تو خواب میبینم رو بنویسم و بدم کسی بسازه؛ چون بعضی هاشون خیلی جذابن!!!!

یا شاید منم بتونم مثل اون آقاهه از این درگیری ذهنی برای نوشتن مقاله استفاده کنم!

  • میلان

نظرات  (۱)

وای چه جالب

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی