من خسته
اصلاً از اول هم ما مال درس خوندن نبودیم، بخاطر یه امتحان مسخره، سه تا استاد ما رو خار و خفیف کردن! اول استاد درس نظریه مون که برگشته میگه این سؤالا که خیلی آسونه! حتی دبیرستانی ها هم می تونن حل کنن! دومیش هم اینکه استادی که فکر می کردیم خیلی دوسمون داره، با کلی تیکه سه تا از چهار سؤالو راهنمایی کرد و اول گفت بیش از حد آسونه! بعد گفت حتماً روتون نشد بقیه شو بیارین! کمی حل کردیم، یه جوابای چپ اندر قیچی در اوردیم... سومیش هم استادی که سؤالای سخت همه ی بچه ها رو مثل فرفره حل میکرد، به ما که رسید گفت من از درس نظریه اعداد خیلی اطلاع ندارم... یعنی جواب دادن به سؤال یک دانشجو انقدر سخته نه؟! آره خیلی آسون بودن همه شون... که انقدر آسون تونستن به ما نشون بدن که هیچکس نیست که یه دانشجوی خسته رو به نشاط بیاره...
قبلاً هم شده بود به استادی رو بندازم سؤالمو حل کنه، همه شون آدمو می پیچونن، ولی این دفعه حیاتی بود... بی خیال، اصلاً دیگه این دانشگاهو نمیخام...
خودتو اذیت نکن