دست نوشته های دانشجویی

این یک وبلاگ شخصی است.

دست نوشته های دانشجویی

این یک وبلاگ شخصی است.

از این انتگرال گرفتن ها تنها سودی که عایدم شد این بود که همه چیز میتواند برگردد...

طبقه بندی موضوعی
یه روز ما رفتیم تو فروشگاه دانشگاه. خیلی شلوغ بود. یکی از دخترا به ما گفت شما از اون جلو این چیزا رو به من بدین من برم. دوستم بهش داد و شروع کرد حساب کردن قیمتشون... خودش هم حساب کرد... منم که اصلاً زحمت محاسبه به خودم ندادم... جواب اون با دوستم فرق داشت. برگشت گفت نکنه شما ریاضی هستید؟ آخه یکی از دوستای منم ریاضیه، همیشه اشتباه حساب میکنه... ما خندیدیم و به روی خودمون نیاوردیم که ریاضی هستیم...
  • میلان

نظرات  (۲)

ماه رجب آمد، دل این پیر جوان کرد…
خخخخخخخ
واقعا؟؟؟
شما که باید دقیق تر باشید
پاسخ:
اتفاقاً دقت که بالا میره سرعت پایین میاد...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی