تفاوت
بچه که بودیم خیلی مد بود بین دوستامون همه دفتر خاطرات داشتن. میدادن دوستاشون براشون یادگاری بنویسن. ما که از این سوسول بازیا خوشمون نمیومد، ولی برای دوستامون شرو ور می نوشتیم. یه روز دفتر خاطرات یکی از رفقای انسانی رسید دست ما... دیدیم تو یه صفحه ش نوشته: اگه یکی بهت گفت دوست دارم تو چیکار می کنی؟ کامنتای دخترا خیلی برام جالب بود: میزنم تو دهنش... هیچ کاری نمیکنم... بستگی داره کی باشه... با کیفم میزنم تو صورتش... فحشش میدم... بیجا کرده... من فعلاً میخام درس بخونم!...
خلاصه تمام جوابا تو همین مایه ها بود... ولی این بین یه آقایی هم بود که البته تقریباً همسن خود صاحب دفتر بود. اون نوشته بود: منم بهش میگم دوست دارم!
از همون لحظه بود که برای اولین بار تو زندگیم فهمیدم که دنیای آقایون با دنیای ما خیلی فرق داره. چقدر تمام دخترا با احتیاط و گاهی هم بی تفاوت بودن ولی اون جسورانه و بی باک صحبت میکرد! اصلاً انگار توی دنیای دیگه ای زندگی می کرد!