شروع تازه
میلان |
یکی از استادامون گفته بود بعد تعطیلات که میاین باید بگین تو این فرصت چکار کردین، چهارشنبه باهاش کلاس داشتیم، غالبمون حرفی برای گفتن نداشتیم، راستش من خیلی کارا کردم اما خب همه چیزو که نمیشه تو کلاس گفت، فقط گفتم به کارای عقب افتاده م رسیدم، جواب داد این بدیهیه که تو تعطیلات به کارای عقب افتاده برسیم، منظورش این بود که کور خوندی اگه فکر کنی می تونی منو بپیچونی! جواب دادم آخه مال من خیلی عقب افتاده بود حدوداً 6 ماه! دیگه دید من دست از پیچوندن نمی کشم، چیزی نگفت. الان که فکر می کنم می بینم چندان هم کارای خوبم خصوصی نبود، یا حداقل برای پیچوندن راهکار بهتری بود مثلاً بگم که مثل یه دختر خوب به مامان کمک کردم مهمون داری کنه!
طبیعیه