بی عنوان2
میلان |
*روز کنکور، همین که وارد سالن شدیم و صندلیمونو پیدا کردیم، متوجه شدیم که صندلی ما پایه هاش یکسان نیست و لقه! منم که مثلاً قرار بود کنکور بدم، تو اون وضعیت یه دفعه یادم افتاد که یه پاک کن اضافی هم داشتم. اون پاک کنو گذاشتم زیر پایه ی کوتاه صندلی و کاملاً میزون شد و دیگه هم لق نبود! در طول سال های عمرم اون یه بار عجیب از خلاقیت خودم کیف کردم!
*ترم های اول دانشگاه که بودیم، برای یکی از استادا توی برگه ی امتحان یه یادداشت گذاشتیم هنوزم تو تعجبم از کار خودم! اونم این بود: استاد لطفاً فکر نکنید که من خنگما! من فقط یکم گیجم! ... واقعاً گاهی اوقات دانشجوها اسباب خنده ی استادا رو اساسی تأمین میکنن... اونم استادی که شروع هر امتحان درست بالای سر من و دوستام بود! ولی واقعاً به گیجی خودم ایمان آوردم تو یکی از امتحانای ترم پیش از اول تا آخر به جای پی نوشتم پی دوم...
*ترم سه یه استادی داشتیم که خیلی منو دوست داشت، اونم شروع هر امتحانی بالای سر من بود ولی نه مثل اون یکی استاد! آخر امتحانم میومد دستشو میذاشت رو شونه من میگفت خسته نباشی!... اون استاد اون ترم دفاع پایان نامه دکتراش بود، خیلی دوست داشتم برم سر دفاعش، ولی روم نشد بهش بگم، با وجودی که خیلی منو دوست داشت، بازم روم نشد. اصلاً هم استرس نداشت. خیلی هم نمره خوبی گرفت...
*ترم های اول دانشگاه که بودیم، برای یکی از استادا توی برگه ی امتحان یه یادداشت گذاشتیم هنوزم تو تعجبم از کار خودم! اونم این بود: استاد لطفاً فکر نکنید که من خنگما! من فقط یکم گیجم! ... واقعاً گاهی اوقات دانشجوها اسباب خنده ی استادا رو اساسی تأمین میکنن... اونم استادی که شروع هر امتحان درست بالای سر من و دوستام بود! ولی واقعاً به گیجی خودم ایمان آوردم تو یکی از امتحانای ترم پیش از اول تا آخر به جای پی نوشتم پی دوم...
*ترم سه یه استادی داشتیم که خیلی منو دوست داشت، اونم شروع هر امتحانی بالای سر من بود ولی نه مثل اون یکی استاد! آخر امتحانم میومد دستشو میذاشت رو شونه من میگفت خسته نباشی!... اون استاد اون ترم دفاع پایان نامه دکتراش بود، خیلی دوست داشتم برم سر دفاعش، ولی روم نشد بهش بگم، با وجودی که خیلی منو دوست داشت، بازم روم نشد. اصلاً هم استرس نداشت. خیلی هم نمره خوبی گرفت...
هیچ وقتم شکایت نکردم به مراقب تا به حال