دست نوشته های دانشجویی

این یک وبلاگ شخصی است.

دست نوشته های دانشجویی

این یک وبلاگ شخصی است.

از این انتگرال گرفتن ها تنها سودی که عایدم شد این بود که همه چیز میتواند برگردد...

طبقه بندی موضوعی


بعضی از استادا سر کلاس شوخی می کنن، ما هم می خندیم!

مثلاً یه استاد داشتیم کل دو ساعتو درس میداد، خطش وحشتناک بود، از بس که تند می نوشت، در طول تحصیلات دانشگاهیم هیچ جزوه ای مثل اون جزوه حجیم نبود، سر کلاسم به شدت شوخی می کرد، یک بار برگشت گفت: "من هنوز با شما ها کلی حرف دارم، من هنوز چیزی درس ندادم! حیف که ترم تموم شد وگرنه کلی دیگه مطلب بود تا بهتون درس بدم!"

یا یک استاد دیگه داشتیم که 1ساعت و 45 دقیقه برای درس 3واحدی نگه مون میداشت. بهش می گفتیم: "استاد دیگه نمی فهمیم"

می گفت: "با نمی فهمیم موافقم ، با دیگه اش مخالفم!"

یا اینکه میگفتیم فلان قضیه رو نفهمیدیم. جواب میداد "مگه قراره بفهمید؟"

یه استادی هم بود که از تقلب خیلی بدش میومد. قبل هر امتحانی می گفت: " نکته ی اول:تقلب نکنید. نکته ی دوم:نکته ی اولو فراموش نکنید. نکته ی سوم:اگه نکته ی اول و دوم رو فراموش کردین عواقبش با خودتونه..."

البته اینا همه در حد شوخی بود، هیچ کدوم به این شوخی ها شون عمل نمی کردند...

  • میلان

نظرات  (۵)

سلام
ههه آخریه جالب بود
پاسخ:
سلام. :-)
نه بابا! همه ی همه هم پاس نشدن :)
پاسخ:
تا جایی که ما خبر شدیم، پاس شدن حالا دیگه نمی دونم بیش از این...
  • مهدی شریفی
  • پاسخ:
    چشم
    مورد آخری که رو حرفش بود :)
    پاسخ:
    نبابا اونم همه رو پاس کرد!
    خاطرات جالبی دارید :)
    پاسخ:
    نظر لطف شماست. :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی