امتحان یا بلا؟
در بسیاری از فرهنگ لغت ها که بنده دیدم امتحان با بلا مترادف نوشته میشه که البته در کل هم معنا نیستن!
امروز ما یک امتحانی دادیم که بنده ازش به "بلا" تعبیر می کنم
و اجازه میخام که از چند نفر خیلی گله کنم!
کسی که 20 دقیقه برگه های ما رو دیر پخش کرد! و از اون طرف به کسی که ما در این "بلا" رو با کسانی در یک کلاس قرار داد که زمان امتحانشون زودتر تموم میشد! و هم به خود همون مراقبی که برگه های اونا رو نگرفت تا زمان برگه دادن ما شد؛ البته به زعم خودش! چون حتی از زمان تعیین شده ی خود برگه هم زودتر گرفت چه برسه به اینکه ما از استاد خواهش کردیم که نیم ساعت اضافه کنه و ایشون قبول کرد!
به کی باید بگم که برای این درس خونده بودم و زمان نداشتم !؟
بعضی از دخترا که سر امتحان اشک می ریختن! چون امتحان به خودی خود بسیار سطح بالاتری از تدریس استاد بود! 4 سوال داشت که هیچ کدوم معمولی نبودن یعنی همه شون سخت بودن! البته سخت اسمیه که سایر دانشجوها روش گذاشتن! بنده اسمشو حتی سخت هم نمی گذارم. سخت یعنی چیزی که مشابهشو حل کرده باشی و این سطح بالای همونا باشه؛ این سوالا چیزی بود که الان سر امتحان تازه باید به فکر ایده برای حلش می افتادی! حداقل یک سوالش این طوری بود هر چند که به نظر من سه تاش این طوری بود!
الان فکر میکنم که چه حماقتی کردم برای این درس وقت گذاشتم در حالی که می تونستم روی درسای دیگه وقت بذارم!
به کی باید بگم که 20 دی 21 دی 22 دی و 23 دی هر روز امتحان تخصصیم بوده! در حالیکه 15 دی یک تخصصی و 18 دی دو امتحان عمومی داشتم!؟
کی باور می کنه بلد باشی جواب بدی اما نتونی بنویسی!؟
یعنی هیچ کجای دنیا همچین شکایتی رو از آدم قبول نمی کنن!؟
با کی میشه درد دل کرد و گفت به خاطر امتحان امروز حتی انرژیمو برای دو امتحان بعدی از دست دادم!؟
کی باورش میشه که امتحانی که دادم؛ خونده ها و دونسته های منو نشون نمیده....