کتاب ها
همیشه وقتی بخوام فرهنگ و سواد کسی رو بسنجم نظرش رو نسبت به کتاب و این که چقدر مطالعه می کنه در نظر می گیرم . کسی که نسبت به کتاب احترام قائل نباشه فرقی با قوم مغول نداره چرا که حمله کردن و کلی خرابی به بار آوردن که هنوزم که هنوزه داریم ضربه شو می خوریم چون همه ی کتابای ما رو سوزوندن ...
به نظر من کسی که به فکر " کتاب خوندن " نباشه به حرفش اعتمادی نیست ؛ یعنی به اتاقشون که نگاه می کنی وسایل سرگرمی کاملاً به چشم میاد اما کتاب نه... مثلاً در بهترین حالت (!) کتاب ها در کشو اما لپتاپ روی میز ! ( بسته به نوع استفاده ، لپتاپ هم سرگرمی محسوب میشه ! معمولاً برای این افراد فقط جنبه ی سرگرمی اشیا به کار میاد ؛ مثلاً حتی ممکنه بپرسی مانیتورش چند اینچه ؟ بگه نمی دونم... !!! ) یا اینکه بعضی از ما ها وقتی کتاب هدیه می گیریم ناراحت میشیم و از کتاب خوندن فقط رمان رو می شناسیم و یا اسم کتاب میاد میگن کتابخونه توی خونه اصلاً به صرفه نیست ... دوست دارم بگم سرانه ی مطالعه ی جنابالی به تنهایی میانگین سرانه ی کتابخوانی کل جمعیت کشورو چند نمره میاره پایین ! اون وقت درباره ی به صرفه بودن یا نبودن کتابخونه نظر می دی !؟
ریشه یابی این حرکتا خیلی سخته ؛ مثلاً عدم وجود انگیزه هم ممکنه باعث بشه که ما دائماً دنبال سرگرمی باشیم ! نگرش پدر و مخصوصاً مادر نسبت به کتاب خیلی مهمه ! مثلاً بعضی مادرای به ظاهر دلسوز که وسواسی تشریف دارن و سریعاً علاقه به بیرون انداختن وسایل دارن ؛ به کتاب هم به چشم بقیه ی چیزا نگاه می کنن و تا یک هفته کتابتو نگاهش نکنی دم در می بینیش !
خلاصه اینکه تو این دنیا کشف کردم " کتاب خوندن " هم لیاقت می خواد... به قول یکی در یک سایت شبکه ی اجتماعی " من نمی دونم تو کشوری که سرانه ی مطالعه به ازای هر کس 1و نیم دقیقه است (!) این همه روشن فکر از کجا پیدا شده ؟ " خداییش این آمار درسته... ؟؟؟ اگه درست باشه که کلاهمون پس معرکه است که ...