دست نوشته های دانشجویی

این یک وبلاگ شخصی است.

دست نوشته های دانشجویی

این یک وبلاگ شخصی است.

از این انتگرال گرفتن ها تنها سودی که عایدم شد این بود که همه چیز میتواند برگردد...

طبقه بندی موضوعی

تخته سنگ

میلان |

زمان های گذشته پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل مردم را ببیند خودش در جایی مخفی شد . بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار سنگ می گذشتند . بسیاری هم ناراحت می شدند و می گفتند که این چه شهری است که نظم ندارد ، حاکم ندارد ، یا حاکم آن بی عرضه است ... با این وجود کسی سعی نمی کرد سنگ را بردارد . تا این که یک روستایی که پشتش بار میوه داشت وقتی سنگ را دید نزدیک شد ، بارش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را کنار زد و ناگهان دید که در زیر سنگ کیسه ای قرار دارد ؛ داخل کیسه سکه های طلا بود و یادداشتی از طرف حاکم که در آن نوشته بود : " هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد "

در مسیر ما تخته سنگ زیاد است ؛ برای اثبات آن هم کافی است که کمی به حرف هایی توجه کنیم که هر روز در منزل یا بیرون از منزل هر کسی گفته می شود ؛ همان حرف ها که از بس گفته ایم و شنیده ایم حفظمان شده ؛ همان تخته سنگ ها که همیشه از همه جا یافت می شوند ؛ همان تخته سنگ ها که منتظریم یک نفر از سر راهمان بردارد ؛ شاید هر کس بتواند به میزان قدرت خود خرده سنگی را کنار بزند ؛ حتماً که نباید یک اختراع بزرگ یا احداث یک بیمارستان باشد ؛ هر کسی به میزان توانایی خود ؛ شاید کاشت یک نهال یا حتی جواب دادن به سؤال یک بچه دبستانی ؛ بعضی از تخته سنگ ها هم دست به دست هم باید برداشته شود ؛ مثل زیر پا گذاشتن ارزش ها توسط عده ای ... که به امید خدا ریز و درشت شان برداشته شوند ...

  • میلان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی