دست نوشته های دانشجویی

این یک وبلاگ شخصی است.

دست نوشته های دانشجویی

این یک وبلاگ شخصی است.

از این انتگرال گرفتن ها تنها سودی که عایدم شد این بود که همه چیز میتواند برگردد...

طبقه بندی موضوعی

بی عنوان

میلان |

گاهی فکر می کنم ناشکری یه جور بیماریه. خودش یه جور عذابه! اینکه آدم نعمتی رو داشته باشه ولی نتونه ازش لذت ببره واقعا دردناکه... نتونه با عمق وجودش اونو حس کنه و از اینکه اونو داره با یه نفس عمیق احساس راحتی خیال کنه...

ولی گاهی اوقات اوضاع جور دیگه ای میشه؛ آدم خیلی چیزا داره ولی نداشتن یه چیز خیلی آزارش میده. روحش نمیذاره اون خیالش راحت باشه. افکارش اذیتش میکنه. دیگران که میبینن تصور میکنن بی غم ترین آدم دنیاست... ولی نمیدونن که اون غصه ای داره که هیچ کس نمیفهمه. دوست داشتم درون آدمها رو ببینم ولی دلم نمیخاد کسی درون منو ببینه... چون حس میکنم غیرعادی هستم. انگار فقط منم که اشتباه میکنم. فقط منم که دغدغه دارم. فقط منم که ضعیفم. این بدترین چیزه. فقط نداشتن یه چیز نیست؛ نداشتن خیلی چیزا که وقتی با هم جمع بشه میشه نداشتن آرامش روحی...

  • میلان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی