سکوت
تا این اواخر همه ش فکر میکردم اگه کسی اعتقادات اشتباهی داره البته به نظر من؛ باید باهاش بحث کنم تا نظرش برگرده؛ در واقع به این علت که من همیشه سعی میکنم اعتقاداتم تصفیه شده باشه! و البته به این دلیل که خودم توی بحث امکان تغییر دادن نظراتم وجود داره؛ ولی خب برای خیلی ها فقط مهم اینه که حرفش به کرسی بشینه! ولی به چند علت دیگه دلم نمیخاد با کسی بحث کنم. اولیش همین. که مردم مثل من نیستن و سر اعتقاداتشون کورکورانه محکم می ایستن. دو اینکه حرفای آدمو عوض میکنن تحویل کسی دیگه میدن. یه بنده خدا جلوی چشمم یه جمله احمقانه رو به من نسبت داد؛ آدم دهنش بسته میشه! و هم اینکه مشهور میشم به اینکه همیشه مخالفم. مثل اون یارو که میگفت با عرض سلام و مخالفت... و دلیل بعدی اینکه بحث کردن ظاهر خوبی نداره. مردم فکر میکنن داری دعوا میکنی... و آخر سر هم اینکه حس میکنن داری اظهار فضل می کنی و اونا هم شروع میکنن به اظهار فضل... آدم نمیدونه سکوت کنه یا نه؟...