دست نوشته های دانشجویی

این یک وبلاگ شخصی است.

دست نوشته های دانشجویی

این یک وبلاگ شخصی است.

از این انتگرال گرفتن ها تنها سودی که عایدم شد این بود که همه چیز میتواند برگردد...

طبقه بندی موضوعی

بی عنوان

میلان |

دیشب خواب یکی از استادامونو دیدم؛ دلم خیلی براش تنگ شده؛ خواب دیدم رفتم خونه ش... یه خونه عجیب غریب داشت! :-) دلم میخواد بهش پیام بدم بگم خیلی دلم برات تنگ شده؛ ولی روم نمیشه...

راستش دلم برای دانشگاه تنگ شده؛ دوست نداشتم اون روزا تموم بشه؛ گاهی با خودم فکر می کنم که ای کاش همه واحدامو دوبار دوبار می افتادم که زیاد تو دانشگاه بمونم، ولی مطمئناً اون طوری اصلاً مزه نداشت... دانشگاهمو با همون هم کلاسیا، با همون استادا و همون درسا دوست داشتم؛ اما هر چی فکر می کنم می بینم که اصلاً قدرشو ندونستم. انصافاً خیلی از ما همینجوری هستیم... الان کسی رو می بینم که میره دانشگاه فقط بهش میگم سعی کن از این دوران بهترین استفاده رو ببری؛ چون دیگه هرگز مثل این دوران تکرار نمیشه...

  • میلان

نظرات  (۳)

عمل موفقیت آمیز بود :)
پاسخ:
خدا رو شکر :)
سلام
الان اتاق انتظار قبل از عملم. دکتر میخواد اون لوله رو از کلیه م دربیاره.
دیشب ازش پرسیدم اندازه شو لوله خودکارشو در اورد گفت به ضخامت همین ولی به طول دوبرابر این 
:)))) لبخند بزن....
پاسخ:
لبخند بزن! :-)
بی خبرم نذاریا...
منم همین حس رو دارم
خیلی خیلی خیلی دلم تنگ شده....
پاسخ:
دوست دارم برگردم به اون روزا! :-)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی