دست نوشته های دانشجویی

این یک وبلاگ شخصی است.

دست نوشته های دانشجویی

این یک وبلاگ شخصی است.

از این انتگرال گرفتن ها تنها سودی که عایدم شد این بود که همه چیز میتواند برگردد...

طبقه بندی موضوعی

نسل گذشته

میلان |
یه استاد داشتیم که قبل از اینکه ماها به دنیا بیایم وارد دانشگاه شده بود، افکار عجیبی داشت؛ مثلاً یه روز میومد تو کلاس و فوری سطل آشغالو هل میداد جلوی در که بسته بشه، بعد میومد می نشست و درس میداد؛ بعد از اون دانشجوهایی که وارد می شدن باید این سطلو می زدن کنار، حالا اونم بهش برمیخورد، بعد ها برامون توضیح داد که زمان ما اگر وارد کلاس می شدیم می فهمیدیم سطل جلوی دره، کلی خجالت می کشیدیم که چرا دیر کردیم و هزار تا سؤال تو ذهنمون ایجاد می شد که چرا ممکنه سطل جلوی در باشه!
انتظار داشت که ما هم مثل خودش خجالت بکشیم! ولی واقعیت اینه که برای نسل ما تو همچین مواقعی خجالت معنا نداره! استاد اگر بگه کسی بعد از من وارد نشه، اون وقت وارد نمی شیم؛ یا اگر هم وارد بشیم فوق فوقش اینه که استاد میگه برو بیرون! و ما هم میریم بیرون! این یه اتفاق عادیه!
واقعیت اینه که نسل ها پیشین خیلی با نسل ما فرق دارن و نسل ما هم با نسل های بعدی فرق دارند، کما اینکه بچه های این دوره زمونه رو می بوسی، صورتتو چنگ میندازن! روبرو شدن با نسل های آینده واقعاً سخته! و تنها چیزی که امکان داره اینه که نسل قدیمی نسل بعدی رو درک کنه؛ چون عکسش ممکن نیست!
  • میلان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی