لحظات امتحان...
میلان |
دیروز یکی از استادا قرار بود امتحان بگیره، ولی چون کلاس پیدا نشد، افتاد برای امروز... ولی خود استاد وقت نداشت بیاد، سرکلاس به چند نفر پیام داده که ببینه میتونن بیان یا نه... آخر سر بچه ها میگن بریم از سر دانشگاه یکیو بیاریم، استاد گفت برای شما ها باید برم اون راننده بداخلاقه رو بیارم، که نه سؤال بتونید بپرسید نه بتونید تقلب کنید...
تقلب عجب چیزیه... من خودم بعضی وقتا از استاد راهنمایی می گیرم سر امتحان! ولی این مراقبه اصلاً کمک نکرد بهم!
اما اصلاً تقلب توکارم نیست، چون که تابلو میشم نمی دونم چرا؟! همیشه استادا تو چشمای منن!...
خب دیگه داریم به لحظات "غلط کردم از ترم بعد می خونم" نزدیک میشیم... ولی برای من دیگه ترم بعدی وجود نداره... التماس دعا از شما...