اشتباه...
ترمای اول که بودیم، یکی از استادامون سر یکی از کلاسا داشت عقب عقب می اومد، از روی سن افتاد، خیلی از بچه ها چون در حال نوشتن بودن، نفهمیدن، کسی واکنش نشون نداد، من چون جزوه نمی نوشتم، دیدم... اما دوست نداشتم واکنش نشون بدم که ناراحت بشه... چند دقیقه بعد، دوباره همون اتفاق افتاد، این دفعه بعضی بچه ها پقی زدن زیر خنده... احتمالاً استاد خیلی ناراحت شد... داشتم به این فکر می کردم، که چرا آدم باید یه اشتباهو دوباره تکرار کنه، شاید اگه بار اول بهش می خندیدن، دیگه افتادنش تکرار نمی شد! ولی بار دوم ، بخاطر تجربه ی ناراحت کننده قطعاً دیگه تا آخر سالای تدریسش این اتفاق نمی افته... گاهی وقتا ما از خندیدن مردم بدمون میاد، ولی شاید خنده ی دیگران و اون تجربه ی گاهی تلخ، باعث میشه که خیلی از اشتباها رو تکرار نکنیم، افتادن که خیلی مهم نیست، اشتباها گاهی سرنوشت کسی رو تغییر میدن...
عیدغدیر برشما و خانواده عزیز مبارک
http://bayanbox.ir/info/7984064036802151875/d95f86067f0198f2d660a59a6f0997ab