دست نوشته های دانشجویی

این یک وبلاگ شخصی است.

دست نوشته های دانشجویی

این یک وبلاگ شخصی است.

از این انتگرال گرفتن ها تنها سودی که عایدم شد این بود که همه چیز میتواند برگردد...

طبقه بندی موضوعی

وحدت

میلان |

خبر دار شدیم بعد از نماز جمعه راهپیمایی هست.علیه کشتار یمن. از قضا با یکی از دوستامون رسیدیم که شرکت کنیم. در طول راهپیمایی ، اوایل خوب بود و مردم بودن. البته ابداً به پای 22 بهمن نمی رسید ! و خیلی هم کوتاه تر . که معمولاً همین طوریه تا جایی که اطلاعاتم قد میده. کلی خبرنگار و عکاس هم بودن. تا اواسط مسیر رفتیم. اولاً که طبق معمول مردم بی حال شعار می دادن و ما که بلند بلند شعار می دادیم بهشون برمیخورد و اونا رو مجبور می کرد که بلند شعار بدن و ما هم می خندیدیم... دوم اینکه از همون اواسط به اون ور دیگه نمی دونستیم چه شعاری باید بدیم ، اتفاقی که چندین بار در راهپیمایی های مختلف شاهدش بودیم، این ور جمعیت یه شعار میدن و اون ور یه شعار دیگه... جالب اینجاست که یه گروه هم این وسط از یکی تبعیت میکنن که حتی بلندگو هم دستش نیست. ماشالا از حنجره کمک می گیره! و ...

 

به مردم نگاه میکردم که همه گیج شده بودن و بعضیا هم مثل ما ترجیح میدادن تو اون وضع ساکت بمونن. مردمی که دوست دارن با هم باشن. دوست دارن پشت هیچ مسلمونی رو خالی نکنن. ولی چهره ی این تظاهرات این طور جلوه داده میشه که صرفاً یک دست گرمی یا شاید هم یک ادای وظیفه ی سر سری... به قول یکی از دوستام ملت رفتن تظاهرات سوک سوک کردن رفتن خونه هاشون...

 

خیلیا عکس و فیلم می گرفتن که اگه بعضیاشون توی شبکه های اجتماعی بذارن به درد میخوره. یعنی فیلمایی که توسط خود مردم گرفته میشه...

 

خلاصه که بعد از اتمام راهپیمایی یه گروه از آقایون عرب بودن که عکس یه شهید یمنی رو تو دستاشون گرفته بودن و با سوز محزونی شعار میدادن... با دیدن اونا دلم می خاست گریه کنم. یعنی اونا هم فهمیده بودن این نمایشی که ما راه انداختیم، داغ دل هیچ یمنی رو ساکت نمیکنه... 

  • میلان

نظرات  (۴)

نه بابا!
آخه...
هیچی بابا بیخی من حرفمو پس میگیرم!
پاسخ:

منظورم این نبود که حرفتو پس بگیری!

همیشه راهپیمایی ها همینطوریه!
من تعجب میکنم از راهپیمایی رفتنت!
پاسخ:

مگه اشتباهی مرتکب شدم!؟

یعنی ساندیسی توی کار نبوده؟
پاسخ:

خیر متأسفانه!

مردم ما آسایش طلب شدند. کم بودن تعداد فرزندان، رای به رئیس جمهوری که میخواست با آشتی با دنیا وضعیت اقتصادی رو بهبود ببخشه ( فارغ از اینکه میتونست یا نه و فقط شعار میداد) و نفرت از نامزدهایی که شعارشان مقاومت بود ، نبودن تولید و فعالیت اقتصادی مثبت و در عوض رواج دلالی گری و رانت خواری ، اتکاء به نفت و نظام و سوبسیت و یارانه در همه زمینه ها و ... همه نشان از آسایش طلب شدن ( یا ماندن) مردم است. و چرا این اتفاق در این نظام افتاده است خیلی جای بحث دارد

از این مردم (اکثریت) چه انتظاری دارید ؟! محکم شعار بدهند؟! مگر به مسئولین این مردم نگاه نکردید که چه بیحال در صفوف اول جماعت جمعه تکبیر می گویند؟!

اما هنوز هم اعتقاد دارم که اگر به پای عمل برسد جوانان خودشان را می یابند و نور چشمی های حضرت ماه گل می کارند ... گل! و فقط هم جوانها نه پیران و پشت میز نشینان !
پاسخ:

متشکرم که با جمله ی آخر بنده رو امیدوار کردین.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی