اخلاق استادی
میلان |
*این اواخر یک همایش در دانشگاه بود، که رئیس مرکز جهانی خلاقیت آقای کردی رو دعوت کرده بودن، آخر همایش بیرون در سالن دیدیم داره به یکی از دخترا شماره موبایلشو میگه، 0912... تعجب کردیم، چندی بعد شنیدیم یکی از دوستان با استادی از یک گروه دیگه کلاس داشته گفته: استاد میشه میلتونو بدین؟ گفته: دیگه چی؟! تفاوت شخصیت ها به همین سادگی معلوم میشه!
*من خودم به شخصه استادی داشتم که برای اذیت کردنش از هیچ تلاشی دریغ نکرده بودیم! هیچی بلد نبودیم می رفتیم پای تابلو. اما هیچی نمی گفت! یکی از استادا یه دانشجوی ارشد رو برای ما حل تمرین فرستاده بود، منو برده بود پای تخته، مسخره ترین سؤالا رو ازم پرسید جوری که از شدت آسونی به خودم شک کردم، شروع کرد به من خندیدن و مسخره کردن! به قول یکی از استادا درخت هر چی پربارتر سر به زیر تر...

پرده ی دوم از لبخند مادرم را کشیدم
لطفاً اشک باران کنید میم شین را
(شاید این صحنه ی زندگی مادر اولین صحنه ای از مادرِ که تو ذهنم نقش بسته و مونده)