یک بار برای همیشه
میلان |
دیروز ارائه داشتم، کلاسم ساعت 4 بود، اول کلاس استاد گفتن که بیاید مطلبو بگید،
ما که رفتیم پای تابلو، تازه فهمیدیم استاد بیچاره چی می کشه! یکی خوابه، یکی سرش رو میزه، یکی تو موبایل... خلاصه هر کسی یه طرف...
تازه فهمیدم، خودم چه فتنه هایی سوزوندم... چه صبری دارن این استادا...
