دست نوشته های دانشجویی

این یک وبلاگ شخصی است.

دست نوشته های دانشجویی

این یک وبلاگ شخصی است.

از این انتگرال گرفتن ها تنها سودی که عایدم شد این بود که همه چیز میتواند برگردد...

طبقه بندی موضوعی

یکی از بچه های ترم پایینی منو گیر آورده بود میگفت کتاب آنالیز ریاضی رودین داری؟ (رودین نویسنده شه) گفتم دارم. ولی باید یادم بندازی. شماره مو بهش دادم و به گوشیم تک انداخت و رفت. منم موندم شماره شو به چه نامی ذخیره کنم، آخه اسمشم نپرسیدم! اون لحظه چون عجله داشتم یه چیزی ذخیره کردم که بعدش یادم رفت آخر چی نوشتمش! یه روز دیدم گوشیم داره زنگ می خوره نوشته "رودین"! یه لحظه فکر کردم خود مرحوم رودین از تو قبر در اومده بمن زنگ زده! فهمیدم دوباره خلاقیت به خرج داده بودم! بعداً که دیدمش اسمشو پرسیدم ولی بعدش یادم رفت! هنوزم به نام رودین می شناسمش!

  • میلان

نظرات  (۲)

  • بــُگــذار گـمنــامـ بمـــانـَـم
  • :)
    ما هم از این کارا کردیم ...
  • فرزاد آر ام
  • خخخخ

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی