دست نوشته های دانشجویی

این یک وبلاگ شخصی است.

دست نوشته های دانشجویی

این یک وبلاگ شخصی است.

از این انتگرال گرفتن ها تنها سودی که عایدم شد این بود که همه چیز میتواند برگردد...

طبقه بندی موضوعی

دانشجویی

میلان |

زمانی که دانشجوی کارشناسی بودم یه استاد بود که من سر کلاسش احساس میکردم اومدم دانشگاه! درست عکس من بعضی دانشجوها میگفتن  کلاسش انگار دبیرستانه! دوستام می گفتن شما هم خیلی دانشجویید! منظور اینه که از شرارت های دانشجویی چیزی کم ندارید! ترم اول با یه استادی تا مرز دعوا رفتیم. ترم دوم هم همینجور. ترم سه من با یه استاد دعوا کردم که بنده خدا تقصیری نداشت... ترم پنج یه استادی با ما لج کرد که هنوزم لجه! ترم 6 برای یه استاده نقشه کشیده بودیم که خدا رو شکر عملی نشد! ترم 7 با همون استاده لجه کلاس داشتیم براش مظلوم بازی دراوردیم پاس شدیم. ترم 8 هم یه استاد سر کلاس به من توپید براش نقشه کشیدیم ولی بازم عملی نشد... ترم 9 عین بچه آدم رفتم دانشگاه. در حالیکه دوستامون میگفتن ما فارغ التحصیل بشیم دلمون برای شما تنگ میشه. از بس که ما دانشجو بودیم...

  • میلان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی