دست نوشته های دانشجویی

این یک وبلاگ شخصی است.

دست نوشته های دانشجویی

این یک وبلاگ شخصی است.

از این انتگرال گرفتن ها تنها سودی که عایدم شد این بود که همه چیز میتواند برگردد...

طبقه بندی موضوعی

تو را به تمام فضاها ترجیح می دهم؛

به تو مایل می شوم مثل مجانب ها... اما فکر نمی کنم از آن مجانب ها باشم که پا به پای تابع می آیند و دست آخر به آن می رسند...

ببخش که درست شبیه حدی شده ام که فقط به تو همگراست... تو خودت بهتر میدانی که گاهی نقطه ی همگرایی اصلا جز ء دامنه نیست...

شاید بتوان نمودار این زندگی را رسم کرد؛هرچند این دنیا عجیب بد رفتار است معادلات این دنیا همگی ناسازگار یا بد وضع... فقط آن ها که از دور می بینیم قشنگ است... وقتی حل معادله یاد می گرفتیم استاد همیشه دستگاه هایی که جواب دارند جلوی ما می گذاشت... باید یاد بگیریم با دستگاه های بی  جواب چه کنیم؛ که سرنوشتمان پر از معادلات حل نشدنی است...

شاید ما هم فضاهای بی اشتراکی داریم...

شاید ما دو جزء یک تابع نا پیوسته باشیم ...

شاید من و تو اصلاً خود محور طول و عرض هستیم که یک جا، یک نقطه ، یک لحظه به هم می رسیم و از آن پس تا ابد دائماً از هم دور و دورتر می شویم...

شاید بیشتر شبیه یک تابع متناوب باشم، شب ها خوابت را می بینم و روزها انتظارت را می کشم...

وای ازین زندگی من که حتی تابع بودن آن هم معلوم نیست ، یک تنه بار صد غم را تحمل می کنم...

دلم نمی خواهد سرنوشتم مثل نقطه ی تنها باشد ، که حسرت می کشد ای کاش او هم مثل نقطه ی درونی بود ، نقاط درونی حداقل یک همسایه دارند...

ببخش که از ریاضیات خودم هم سر در نمی آورم که بتوانم نموداری برای این زندگی رسم کنم که حداقل نقاط اکسترمم نسبی اش برای نقطه ای که در آن هستم معلوم باشد...

ببخش که تمام سرنوشتم را مجهولات فراگرفته ، این درونیات ما هم به هیچ حد و حسابی نمی آید...با هیچ جبر و اختیاری ، با هیچ هندسه ای، با هیچ معادله و نامعادله ای جور نمیشود....

زیادی زخم هایم قلبم را شبیه همان توابع تکه تکه کرده است ، بگذریم از اینکه زندگی ام از هیچ ضابطه و قانونی پیروی نمی کند ، احتمالاً ارشمیدس بتواند مارپیچی هم برای من بسازد!...

ببخش ولی دیگر خسته شده ام ، تلاشم نیجه نداد ، به قول ریاضیدان ها لزوماً هر دنباله ای که همگرا نیست...

ضربان قلبم دارد به تابع ثابت نزدیک می شود...

اتفاق تازه ای می افتد ، به تنافض میرسم ولی دست آخر نمودارم را میابم، ساده ترین شکل دنیا، من همان نقطه ی تنها و تو خالی در مبدأ هستم؛ که به هیچ مقصدی نرسید، از قوانین ریاضیات سر در نیاورد،

استاد دلش سوخت و او را پاس کرد...

 

  • میلان

نظرات  (۴)

واقعا قشنگه خانوم هنرمند
پاسخ:
خجالتم نده;-)
اوهوم :) ممنونم
پاسخ:
خواهش...
چقد جاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالبه حیفه بذار باشه :) 
دوس دارم چن بار دیگه بخونمش:)
پاسخ:
دوسش داشتی؟! باشه به خاطر تو میذارم باشه...
بسیااااااااااااااااااااااااااااااررررررررررررررررررررر زیییییییییییبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــآ
پاسخ:
thanks!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی